جدول جو
جدول جو

معنی حرف جزم - جستجوی لغت در جدول جو

حرف جزم
(حَ فِ جَ)
رجوع به حروف جازمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ فِ زَ)
حرف ردع. حرف منع. رجوع به حرف ردع شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ جَ)
اداه جمع. علامت جمع. و آن ’ها’ برای غیرجانداران و ’ان’ از برای زندگان، گیاهها و حیوانات است. شمس قیس گوید: و آن هاء و الفی است که در اواخر بعضی اسامی جمع را باشد، چنانکه زرها و گوهرها. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 156). رجوع به حرف صفت شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ جَ لی ی)
حرف درشت. حرف کبیر. حرف التاج
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ جارر)
یکی از حروف جاره. حرف اضافه
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ قَ سَ)
رجوع به حروف قسم شود
لغت نامه دهخدا
(عَ مَ کَ)
حرّاف. متکلم. زبان آور. ترجمان. (فرهنگ رازی)
لغت نامه دهخدا
(حَ فِ جَرر)
حرف اضافه. پرپزیشن. پرپزیسیون. رجوع به حروف جاره شود
لغت نامه دهخدا
کلمه ای که در زبان عربی باول فعل مضارع در آورند در نتیجه آخر فعل در صیغه های مفرد مجزوم شود ودر صیغه های تثنیه و جمع - بجز دو صیقه جمع مونث غایب و جمع مونث مخاطب نونهای عوض رفعی حذف گردد
فرهنگ لغت هوشیار
حرف اضافه، گوشتخوٰاران
دیکشنری اردو به فارسی